مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
صحنه را چشم خدا غم زده رؤیت میکرد دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد ماه! از بس که سراپای تو بوسیدن داشت تیـر با تیـر، سر بوسـه رقـابت میکرد درمصاف تن بی دست تو هرکس که رسید کاش تنها به دو سه ضربه قناعت میکرد جهلشان تا به کجا بود که هر مـلعـونی پیش از ضربه زدن نیّت قربت میکرد زخم یک دو سه و صدها و هزاران، آن قدر که تنت داشت به درد همه عادت میکرد آب در داغ تـریـن روز ازل تـا بـه ابـد به ترک های لبت داشت حسادت میکرد از همان خیـمه تو دستور اگر می دادی که: به این سمت بیا، آب اطاعت میکرد ساقی مشک به دوشی، به دل آب زده! تشنه جان دادنت از عشق دلالت میکرد داغت آن قدر بزرگ است که کم آوردیم کاش این بار خدا ذکر مصیبت میکرد |